آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
عاشقت می مانم خودم را به شادیِ تو فروختم به چه می خندی تو ؟ تو کیستی؟ چه زیباست بخاطر تو زیستن نمی بخشمت وقتی که قلبهایمان کوچکتر از غصههایمان میشود، خدا ازت بیزارم / خدا ازت متنفرم / خدا خستم کردی برم دار لعنتی برم دار دیوونم کردی.به خدا تحمل ندارم.ازت متنفرم.ازت متنفرم متنفر متنفر متنفر متنفر دوباره تفکر خود کشی دوباره نفرت دوباره بدبختی ازت متنفرم ازت متنفرم ازت متنفرم ازت متنفرم ازت متنفرم ازت متنفرم ازت متنفرم ازت متنفرم ازت متنفرم ازت متنفرم
دلتنگی هایم بوی نا گرفته و شادیهایم درون باغچه همسایه جوانه میزند گاه شور و شیداییم را دیروز به جای پول سیاه به پسرک گدا دادم و دستم در انتظار گرفتن جرعه ای از آرامش چشمانش در میان همهمه بازار گم شد ساعت روی دیوار با عقربه هایش لج بازی میکند و محبوسشان کرده گویا زمان صفر شده
«باید برم» واژه کهنه ایست : «من رفته ام» اما نمیدانم کجا.........
![]() دوست ندارم این پائیز تمام شود!سلام این زمستان یعنی خداحافظ همه ی هستی من!
می دانی نفس هایت چقدر مهربان است؟ آنقدر که پریشانی چشم هایم را تیمارکند!
دلم یک خواب می خواهد... یک خواب عمیق... هم وزن مرگ
وقتي دلم به درد مياد و کسي نيست به حرفهايم گوش کند، وقتي تمام غمهاي عالم در دلم نشسته است، وقتي احساس مي کنم دردمند ترين انسان عالمم... وقتي تمام عزيزانم با من غريبه مي شوند... و کسي نيست که حرمت اشکهاي نيمه شبم را حفظ کند... وقتي تمام عالم را قفس مي بينم... بي اختيار از کنار آنهايي که دوسشان دارم.. بي تفاوت مي گذرم...
شبها
با حق به جانبی میگویند
خیلی خوشی
خوشی زده زیر دلــــت!
هه ...
آری! من میخواهم تو اینگونه بیندیشی !
وقتی...
عکسی درون آینه به من گفت:
تو همیشه محکومی به ماتم ... فقط آینه اتاق من چینهای تنهایی چهره ام را نشانم می دهد... امروز و روز پیش خیلی بیش از همه روزهایم درمانده ام....یک غمباد مثل خوره به جانم افتاده... چشمهام برق نومیدی دارند... چند شبی است گلویم عجیب میسوزد... به کجا می روم؟! نمی دانم... حوصله زنده ماندن را ندارم...
خــــــدایــــــــــا ...
گاهی
حس میکنم روی دست خدا مانده ام!!
خسته اش کرده ام... خودش هم نمیداند با من چه کند!!
دلتنگی...
دلتنگي نه با قلم نوشته مي شود،
نه با دکمه های ســــــرد کيبورد .... . . دلتنگي را با اشک مي نويسند!!!
کافیست کسی اسمم را صدا بزند
بعد از اسمم ویرگول بگذارد! کمی مکث کند و بگوید:خوبی؟ آن وقت هیچ نمی گویم،فقط از گریه منفجر می شوم!
خدایا ازت دلگیرم خدااااااااااااااااااااااا ![]() ![]() |